اخیرا یکی از مسئولان سایپا در رابطه با تولید نشدن شاهین سانروفدار مصاحبهای کرده و در آن به ارزبری فاحش شاهین اشاره کرده است. موضوعی که در تضاد با خودروی ملی بودن است!
سه سال از زمانی که هزاران نفر با امید داشتن یک خودروی ملی با استانداردهای معمول، برای شاهین سانروفدار ثبتنام کردند میگذرد اما حالا به نظر میرسد این پرنده محبوب سایپا توان پریدن را ندارد. خبر تازهای که از زبان مدیر ارتباطات سایپا منتشر شده، نهتنها ناامیدی مشتریان را عمیقتر کرده، بلکه پرده از واقعیتی عجیب در پشت عنوان «خودروی ملی» برداشته است: شاهین، با وجود تمام تبلیغات داخلی بودنش، ۴۰۰۰ دلار ارزبری دارد.
خودروی ملی یا مونتاژی ارزبر؟
معنای «ارزبری» در تولید خودرو مشخص است: یعنی بخشی از قطعات این خودرو باید از خارج کشور، با دلار و ارز خارجی تأمین شود. وقتی سایپا اعلام میکند شاهین حدود چهار هزار دلار ارزبری دارد، یعنی این خودرو به هیچ وجه تمام وطنی نیست. به بیان سادهتر، شاهین در ظاهر محصول ملی است، اما در باطن همچنان وابسته به واردات قطعات حساس و کلیدی است از جمله سانروف، که دقیقاً همین قطعه وارداتی امروز سد راه تحویل هزاران خودرو شده است.
اگر خودرویی که عنوان «ملی» را یدک میکشد هنوز نیازمند واردات بخشی از سازهها، قطعات برقی یا تزئینی باشد، این نشان میدهد که ما هنوز در مرحله مونتاژ هستیم، نه استقلال صنعتی. ملی بودن یعنی زنجیره تولید، طراحی، ساخت قطعات، حتی زیرسیستمها داخل کشور انجام شود، نه آنکه با توقف یک واردات کوچک، یا خط تولید فلج شود یا مشتری به خواسته خود نرسد.
تناقض وعدهها با واقعیت تولید
در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ بیش از ۴۳۲ هزار نفر برای خرید شاهین سانروفدار، اتوماتیک و دندهای ثبت نام کردند، در حالی که وعده سایپا، تحویل تا اسفند ۱۴۰۳ بود. حالا اما شرکت رسماً میگوید: «شاهین سانروفدار قابل تولید نیست.»
این جمله ساده، نشاندهنده چند لایه ضعف در مدیریت صنعتی است:
۱. نبود برنامه پشتیبان برای تأمین قطعات وارداتی.
۲. فقدان طراحی جایگزین یا تولید داخل همان قطعه.
۳. ناتوانی در اطلاع رسانی شفاف و بهموقع به مشتریان.
مشتریانی که سالها پولشان را در اختیار خودروساز گذاشتهاند، حالا میان دو انتخاب غیرمنصفانه قرار گرفتهاند: یا از نسخه سادهای که اکنون هست استفاده کن یا باز هم منتظر بمان تا شاید روزی واردات ممکن شود.
ملی بودن در سطح شعار
واژه “ملی” در صنعت خودرو باید بار فنی و معنایی داشته باشد، نه صرفاً یک عنوان تبلیغاتی در بروشور فروش. اگر خودروی ملی ۴ هزار دلار ارزبری دارد، پس در هر هزار دستگاه تولید، میلیونها دلار از سرمایه ارزی کشور صرف واردات میشود. آنهم در کشوری که دهههاست شعار «خودکفایی صنعتی» و «نهضت ساخت داخل» را سر میدهد.
در واقع، چنین عددی نشان میدهد ما هنوز در مرز استقلال صنعتی متوقف ماندهایم. خودروی ملی واقعی باید وابستگی ارزیاش در حد نزدیک به صفر باشد، نه آنکه با تغییر قیمت دلار، هزینه تولیدش بالا و پایین شود.
از رویا تا واقعیت
شاهین قرار بود نماد نوگرایی سایپا و نمونهی تبدیل وعده «خودروی ملی نسل جدید» به واقعیت باشد، اما امروز تبدیل شده به مثالی از مشکل مزمن صنعت خودرو ایران: اتکای بیش از حد به واردات قطعات و ناتوانی در تحقق وعدههای بزرگ. در نهایت، ملی بودن شاهین اگر فقط در رنگ و برچسب خلاصه شود، دیگر نه برای مردم معنا دارد و نه برای اقتصاد ارزش آفرین است.
جمع بندی
شاهین قرار بود پرچمدار محصولات سایپا و یا حتی ملی باشد، اما اکنون به نمادی از وابستگی پنهان در پوشش ملی بودن تبدیل شده است. هزاران دلار ارزبری برای هر خودرو، یعنی هر شاهین نهتنها از خاک وطن، بلکه از جیب ارزی کشور تغذیه میشود. توقف تولید نسخه سانروفدار، ناتوانی در تامین قطعات و تناقض وعدهها، تصویری واضح از صنعتی ارائه میدهد که نامش ایرانی است، اما قلبش هنوز وارداتی میتپد.
این ماجرا فراتر از یک خودروست، نشانهای از چرخهای که باید شکسته شود. چرخه وعدههای بزرگ و واقعیتهای کوچک، جایی که “ملی بودن” دیگر با شعار سنجیده نمیشود، بلکه با عمل و استقلال واقعی معنا پیدا میکند.
منبع خبر: اسب بخار