تویوتا، سوزوکی و هوندا بهعنوان سه خودروساز بزرگ ژاپن برای تقویت تولید و صادرات، حجم سرمایهگذاری خود در هند را افزایش دادهاند. این سرمایهگذاری را میتوان نشانهای از تفاوت میان خودروسازی خصوصی و دولتی دانست و آن را با سرمایهگذاریهای دستوری خودروسازان ایرانی در کشورهایی مانند سوریه و ونزوئلا مقایسه کرد.
صنعت خودروسازی ایران با اینکه بیش از ۶۰ سال از عمر آن سپری شده است، هنوز شبیه کودکی است که به مراقبت شدید والدین خود نیاز دارد.
خودروسازی ایران؛ کودک بزرگسال بدسرپرست
در واقع، خودروسازی ایران را میتوان یک کودک بزرگسال بدسرپرست دانست، چراکه در این سالها نهتنها نتوانسته است در میان برندهای مطرح دنیا نام و جایگاهی برای خود دستوپا کند، بلکه هنوز موفق به ایجاد یک بخش خصوصی قوی، کارآمد و مستقل نیز نشده است. اصلیترین معضل این صنعت نیز به حکومتی و غیراقتصادی بودن آن بازمیگردد؛ جایی که خودروسازان ایرانی هنوز اجازه مدیریت کامل کسبوکار و سرمایههای خود را ندارند و حاکمیت برای آنان تعیین تکلیف میکند.
این در حالی است که در کشورهای صاحب این صنعت، دولتها با ایجاد فضای رقابتی و برقراری ارتباط مناسب و عادی با سایر کشورها، نهتنها زمینه را برای رشد و توسعه خودروسازان بخش خصوصی فراهم کردهاند، بلکه شرایطی ایجاد شده که این شرکتها بتوانند بهراحتی در کشورهایی که سود بیشتری برایشان دارد، سرمایهگذاری کنند.
ورود خودروسازان ژاپنی به هند
براساس گزارشها، تویوتا، هوندا و سوزوکی از یک سو برای بهرهمندی از هزینههای کمتر و نیروی کار ارزان، و از سوی دیگر، برای جلوگیری از نفوذ چینیها به بازارهای صادراتی خود و کاهش وابستگی به زنجیره تأمین چین، سرمایهگذاریهای میلیارد دلاری در هند را در دستور کار قرار دادهاند. این اقدام، قابلیت تولید و صادرات در سومین بازار بزرگ خودروی جهان را برای این خودروسازان فراهم و تقویت میکند.
این سرمایهگذاری و انتقال بخشی از فعالیتها از چین به هند، از یک سو، نشاندهنده افزایش اهمیت بازار خودرو هند است و از سوی دیگر، چابکی، توانمندی و استقلال خودروسازان ژاپنی را نشان میدهد؛ امری که در ایران عملاً دیده نمیشود و اگر هم حرکتی صورت گرفته، بیشتر در حد شعار باقی مانده است. حتا واگذاری نصف و نیمه مدیریت یکی از دو قطب خودروسازی کشور هنوز هم برای عدهای قابل هضم نیست.
در این میان، این نوع سرمایهگذاری و حرکت بر مبنای سودآوری و حفظ بازارهای صادراتی را باید با سرمایهگذاریهای دستوری خودروسازان ایرانی مقایسه کرد. سرمایهگذاریهای بیحاصل در کشورهایی مانند عراق، بلاروس، آذربایجان، سنگال و ونزوئلا نهتنها تاکنون سود و نفعی برای خودروسازی کشور نداشته است، بلکه در عمل باعث از بین رفتن سرمایهها شده است.
این سایتها صرفاً بنا به دستورات مقامات سیاسی احداث شدهاند و فاقد مبنای اقتصادی هستند. اما در شرایط فعلی پیشآمده در کشوری مانند سوریه، آیا خودروسازان ایرانی میتوانند تجهیزات و ادوات خود را جمع کرده و به کشور دیگری یا حتا به ایران بازگردانند؟ آیا تا به حال سایتی مانند سنگال سودآور بوده است؟ آیا این تفاوتها برای سیاستگذاران قابل دید و درک نیست؟
منبع خبر: اسب بخار